عروسک باربي بر خلاف ساير عروسکها که تداعي کننده کودک بوده و داراي چهرهاي معصومانه ميباشند، يک زن بيست ساله آمريکايي با تمام مشخصات اندامي آن است که با دقت فراوان طراحي و ساخته ميشود و با حضور تصاويرش در اکثر مايحتاج و ملزومات ضروري کودکان و نوجوانان از قبيل لوازم التحرير، کيف، کفش، شکلاتها، ظروف، البسه، ساعت، وسايل شخصي و... ملکة ذهني کودکان و نوجوانان گرديده، خود را به آنان تحميل و موجب خريد عروسک ميگردد. در روشهاي تعليم و تربيت، مهمترين و کليديترين عامل بحث «الگوسازي» است. هر سن و هر جنس الگوي خاص خود را برميتابد. در اين ميان مهمترين سن، دوران کودکي است. تربيت دوران کودکي توأم با بهرهگيري از الگوهاي خاص و ويژة اين دوران است. طبيعي است که الگوهاي دوران کودکي به طور عمده از مؤلفههاي عاطفي به جاي گزارههاي عقلاني بهره ميبرند. لذا رمز و رازهاي موجود در خيالپردازيهاي کودکانه، جايگزين گزارههاي واقعگرايانه در تربيت بزرگسالان ميشود. مبتني بر اين اصل، استفاده از نماد حيوانات به صورت فانتزي در انتقال مفاهيم آموزشي و تربيتي به کودکان همواره مدّ نظر بوده است؛ به گونهاي که امروزه بيشترين حجم توليدات فرهنگي مربوط به کودکان در زمينه انيميشن، کتاب، داستان و اسباببازي به استفاده از نمادگرايي از حيوانات محدود ميشود. در اين ميان دختربچهها انحصاراً به عروسک علاقهمند هستند. اين علاقه نشأت گرفته از عاطفه ويژه دختر بچهها و همچنين به دليل قدرت برتر عروسک در ايجاد حسّ همزادپنداري و تفاهم خيالي با کودک است. عروسک، بالاترين نقش تربيتي را به ويژه در شکلدهي و پايهريزي شخصيت دختران دارد. دختربچهها، زنان آيندة هر ملت هستند و براي انحطاط هر ملت بايستي دختران و زنان آن ملت را منحط تربيت نمود. همانگونه که براي اعتلاي هر ملت، بايستي دختران و زنان آن ملت را متعالي تربيت کرد. از اين منظر، نقش عروسک در تهاجم فرهنگي نقش بسيار برجستهاي است.
بقیه در ادامه مطلب